در جستجوی دکتر حسن اقبالی

 

دکتر حسن اقبالی در کنار همسر ، بانو قدسی اقبالی و پسرشان، رامین  در اوایل مهاجرت به آمریکا

تقدیم به بانو قدسی اقبالی

گفته می شود که آدمیان گفته می شود که آدمیان نه تنها با نام خود مورد شناسایی همگان قرار می گیرند، بلکه بسیاری در معنای نام خود، جنبه های شخصیت خویش را می آفرینند. در نگاه من دکترحسن اقبالی چنین بود. مردی که بنابر نام اولش، پر از حُسن و نیکویی بود و بنابر نام خانوادگی، مردی بود که با استعداد شگرفش و تلاش بی مانندش، اقبالی بلند و بزرگ را برای خود و خانواده اش و جامعه ایرانیان آمریکایی آفرید.

در دانش روانشناسی بر اهمیت تصویر ذهنی و برداشت نسبت به یک فرد که از نخستین و آخرین مواجهه با یک فرد در ذهن آدمی پدید می آید و ماندگار می شود، تاکید شده است.

پس به گمانم که آن گروه از ما که بیش و کم توفیق آشنایی یا دوستی یا محضر نشینی دکتر حسن اقبالی را داشته ایم، به نیکی می دانیم و قبول داریم که او تا به آخر همانی بود که ما در اولین دیدار در ذهنمان به تصویر کشیدیم: مردی وارسته، موقر، خوش سیما، خوشرو، خوش پوش و ادیب. از اینرو بود که همواره او را نماینده ی درخشان نامش، حسن و کنیه اش، اقبالی یافتیم. پزشکی ادیب که در گذر زمان در دیدار و هم نشینی با دوست و آشنا، همانی ماند که با خودش عهد کرده بود که بماند:

وفادار به حُسن اخلاقی، شرافت انسانی و پزشکی، عاشق همسر نازنین و خانواده اش ، احسان به دوست و آشنا، داد و دهش در امور اجتماعی.

و همه اینها با نمودشان در دکلمه های آهنگین و از بر او از شعر پارسی، پژواک مجالس و فرح بخش روح ما بود.

آری در دکلمه های پر صلابت یا نجواهای دلنشین شعر پارسی است که می توان جستجوگر گوهر عمر پر حاصل دکتر حسن اقبالی بود.

 در بهترین و دل انگیزترین آنهاست که ما به یاد خواهیم آورد که اقبال اینرا داشتیم که در زیر سایه مردی باشیم عاشق همسر و خانواده و خدمتگزار برجسته ی بیماران و دکلمه گوی مهر و دوستی به انسان و میهن.

آری ترا همیشه در بهترین و ناب ترین دکلمه های شعر پارسی خواهیم یافت. 

 


 

 







Comments

Popular posts from this blog

آتش بس، همین الان: یادداشت شماره 3، 16 ژوئن 2025، 26 خرداد 1404، حمید اکبری

The Loving Gate of Our Beloved Community

بدرود خیال زیبای من: برگردان سه شعر از والت ویتمن