ميراث سياسي مصدق و نهرو براي جهان امروز: آزادي انديشه و بيان، هميشه هميشه*







 ميراث سياسي مصدق و نهرو براي جهان امروز: آزادي انديشه و بيان، هميشه 
*هميشه


 بازچاپ این یادداشت را تقدیم به زندانی آزادیخواه، خانم بهاره هدایت و در گرامی باد یاد اکبر محمدی، دانشجوی آزادیخواه جانباخته راه دموکراسی میهن می نمایم.  


:یادداشت*
: اين عنواني است که من براي ترجمه بخش هايي از متن سخنراني قاضي ويليام داگلاس زير عنوان «يک کردار ضد آمريکايي» برگزيده ام.  قاضي داگلاس اين سخنراني را به مناسبت دريافت جايزه «لاترباک براي مدافعين آزادي هاي مدني» در مقابل سنديکاي نويسندگان آمريکا در سوم دسامبر ۱۹۵۱ ايراد کرد.  اگرچه موضوع روز مطرح در سخنراني قاضي داگلاس «کمونيسم» است، وليکن جوهر اصلي سخنراني وي در ضرورت دفاع از آزادي بيان، کماکان مربوط به مسايل امروز جهان است.  امروز ما در سطح جهاني و به ويژه در آمريکا، با محدوديت آزادي بيان در ارتباط با وحشت ناشي از آدمکشي افراطي هاي اسلام پيشه روبرو هستيم و در سطح ملي (ايران) شاهد واقعيت هولناک ۳۰ ساله سرکوبي تمام عيار آزادي هاي سياسي، اجتماعي و فردي بوسيله جمهوري اسلامي هستيم.  قاضي داگلاس معتقد است که صيانت آزادي انديشه و بيان سنگ بناي تمدن امروزي است. او مي گويد که نه فقط غربي ها، بلکه تمامي آزاديخواهان جهان در هر نقطه دنيا بنابر سرمشق هايي چون مصدق و نهرو، بهترين پادزهر نظام هاي تمامت خواه و آزادي کش - چون کمونيستي آن دوران و جمهوري اسلامي اين دوران - هستند و    مي بايستي مورد پشتيباني مردم خودشان و کشورهاي آزاد قرار گيرند. 


من هنگاميکه براي نخستين بار اين سخنراني را خواندم و به بخش تأکيد قاضي داگلاس به «آزادي انديشه» رسيدم، فوري به ياد شعار اوليه ي نهضت دانشجويي ايران در نوزايي آن در اواخر سالهاي ۷۰ خورشيدي افتادم.  دانشجويان ايراني اين شعار را داشتند:


 «آزادي انديشه، هميشه هميشه».


 پيام نهفته در اين شعار اينست که جمهوري اسلامي، عليرغم دست يازيدن به هر نوع وسيله ايجاد خفقان، هرگز نمي تواند آزادي انديشه را از مردم ايران و دانشجويان بعنوان پيشرو جنبش دموکراسي خواهي ايران سلب کند.  و اين گونه است که ميراث جهانشمول آزايخواهاني چون مصدق، نهرو و قاضي داگلاس در شعار آزاديخواهانه دانشجويان ايراني پژواک مي يابد. 


از آنجايي که سخن از نوزايي دموکراتيک دانشجويان ايراني در اواخر دهه ۷۰ رفت، مي خواهم بعنوان يک ايراني دانشگاهی خارج از کشور اين برگرادن را تقديم به اکبر محمدي و بهاره هدایت بعنوان نمايندگان مانای دانشجويان مبارز نمايم.  اکبر محمدی در پی خیزش آزادیخواهانه 18 تیر 1378 در دروه ریاست جمهوری اسلامی محمد خاتمی به فجيع ترين وضع به وسيله نظام جمهوري اسلامي به قتل رسيد و ديگري سالهاست که در زندان هنوز پرچمدار شرافت و خون به ناحق ريخته دانشجويان شکنجه شده و به قتل رسيده در پی خیزش انقلابی مسالمت آمیز سال 1388 است 



***



متن بخش هايي از سخنراني قاضي داگلاس:


«هر دوره اي از تاريخ برخوردار از تجربه ي وحشت ناشي از تغيير و تحول بوده است.  آمريکا نيز از اين قاعده جدا نيست.  در پايان قرن نوزدهم، شبح استيلاي نظريه آنارشي و سوسياليسم بر کشور ما سايه انداخته بود.



ما امروز به جرئت شاهد گسترده ترين سرکوبي ابراز نظر در تاريخ کشورمان هستيم.  اين سرکوبي بيش از  آنکه به دليل ترس از زنداني شدن باشد، ناشي از ترس اخراج از کار و يا ممنوعيت احراز شغل تدريس و يا سخن گويي در راديو و يا محروميت از ارايه سخنراني در مجامع است.  اين گونه مجازات ها به نوبه ي خود موثرتر و قوي ترند.  ضربه ناشي از اين مجازات ها کمتر از زنداني شدن نيست.



... ما مي دانيم که سلامت تمدن ما در اين نهفته است که ما آزادي انديشه و بيان را بعنوان عامل زنده و اساسي پاس بداريم.


غرور ما برخاسته از باليدن به سيستمي است که برخورداري از اعتقادات غير مرسوم در زندگاني را مجاز    مي شناسد.  ما نمي خواهيم که نهادهاي موجود جامعه را نابود سازيم و نه خواهان تحليل بردن اعتقادات مرسوم هستيم.  ما مي خواهيم که فضاي کافي براي طرح نظرات انقلابي مهيا باشد.  نظرات انسان ها مانند صاحبان آنها نيازمند ابرازند.  بازار اجتماعي،  نظريات افراد و گروهها را به محک مي گذارد، برخي را مي پذيرد و بسياري را مردود مي سازد.  بر اثر وجود تبادل نظر است که تعصب ها و تبعيض ها به چالش کشيده مي شوند و توانايي پذيرش و رويارويي با شرايط جديد فراهم مي گردد.



ابتکار سياسي نياز بزرگ زمانه ماست.  امروز مردم دنيا به دلايل گوناگون بسياري از لنگرهاي آرامش خود را از دست داده اند.  و بهر دليلي که باشد، نتيجه آن يک حس فزاينده نداشتن امنيت و آسايش است.  و اين حس است که زمينه اصلي براي نفوذ کمونيسم [و اسلاميسم] را مي گشايد.  کمونيست ها يک گستره جهاني از برابري براي همه مردم بدون نظر گرفتن نژاد و رنگ و مليت آنها نويد مي دهند.  از اين روي است که کمونيسم داراي جاذبه بزرگي براي بسياري از مردم است.



ما، کساني که به جامعه آزاد باور داريم - و با «ما» منظور من نه تنها ما شهروندان غرب است، بلکه اين ما شامل نهرو هندوستان، ماگ سي سي فليپين، مصدق ايران و ساير خويشاوندان با روحيه ي مشابه در نقاط مختلف جهان است - قادريم که بيش از هر حکومت کمونيستي [و اسلامي] آزادي و برابري به دنيا عرضه کنيم.  اما اگر ما  مي خواهيم که مردم را جلب خود کنيم، مي بايستي که طرح هاي جديد سياسي براي اينکار تعبيه کنيم.



اين تلقي ما در باره آزادي انديشه و بيان است که سرنوشت ما را رقم خواهد زد.  نبايد هيچ محدوده اي بر دامنه بحث معقول که با ملايمت مطرح شود قايل شد و نه هيچ محدوده اي براي انديشه.  طرح هيچ موضوعي نبايستي ممنوع اعلام شود.  هيچ سانسوري بر اجتماعات نبايست هموار شود.  ما نيازمند تدبير براي جلوگيري از رويدادهايي از نوع هولوکاست هستيم.



در عصر آشفته کنوني، وظيفه حفاظت از آزادي هاي مدني آسان نيست.  ولي من اطمينان دارم که جامعه متمدن ما افراد زبده را براي اينکار در بر دارد.  مردم نيازمند چنين افرادي بعنوان رهبراني با شهامت و معتقد به آزادي بيان هستند. 



سرآمد معضلات اين عصر ايجاد تشکيلات و روش هاي سياسي نوين براي صف آرايي مردم جهان در يک نهضت درست براي آزادي است.  عدم ابتکار ما در اين زمينه منجر به تنگ شدن عرصه جهان نظريه ها [به وسيله عناصر ضد دموکراسي و آزادي در آمريکا] به يک مکتب و يا يک نقطه نظر به بهانه وحشت ناشي از کمونيسم  [يا اسلاميسم] مي شود.  محدود ساختن آزادي انديشه و بيان از  خطرناکترين خرابکاري هاست. و اين همان يک کردار ضد آمريکايي است که مي تواند بسهولت باعث شکست ما بشود.»

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ای شترمرغان، ایرانی اسلامی نمی شود! در باب شعار #برای_ایران مسعود پزشکیان

زندگی، مبارزه و دیگر هیچ*: یادی دگرگونه از ایرج پزشک زاد - حمید اکبری

نخست وزیری دکتر شاپور بختیار: نقطه ی عطف آینده دموکراسی در ایران