آینده ایران در گرو درایت، سازماندهی و کوشش سترگ پیروان ملی است: پاسخ به پرسش هایی در باره نظرات مطرح در مقاله «رهبری ملی نیازمند ابتکار پیروان ملی است»



حمید اکبری

مقاله «رهبری ملی نیازمند ابتکار پیروان ملی است» شما را خواندم و با سپاس از نکاتی که در جهت شناساندن یک رهبر ملی ارائه نموده اید، از جمله اینکه:

رشد وشکوفایی انسان های لایق به خصوص انسان سیاسی لایق در سیستم های دیکتاتوری به سختی صورت می گیرد، و یا معیار نبودن ستمدیدگی و یا زندان افکنده شدن به عنوان شرط لازم یا کافی برای احراز رهبری.
در زمینه مطلب شما، پرسش های زیر وجود دارد:


پرسش: یک رهبر ملی یک انسان است و انسان گاهی پیش بینی ناپذیر است. لذا تضمین اینکه حتی یک رهبر ملی بعد از پیروزی جنبش مردم دچار دگرگونی شود وجود خواهد داشت. حال سوال این است چه مکانیسم و سیستم دقیقی باید تعریف گردد تا رهبری بعد از پیروزی جنبش، در چهارچوب اصول خود همچنان پایبند به دموکراسی بماند و از جاده اصول منحرف نشود؟


پاسخ: بنابر گفته مشهور و مستند لرد اکتون، مورخ و فیلسوف قرن نوزدهم انگلستان، «قدرت فساد می آورد و قدرت مطلق، فساد مطلق». واقعیت این است که یک جامعه دموکراتیک مناسبات و ساختار حکومت را با هدف دیده بانی و مهار قدرت ایجاد و نهادینه می کند. از این روی است که ما تا رسیدن به جامعه دموکراتیک در ایران می بایستی از رهبران ملی که دارای سابقه مبارزات دموکراتیک و دادخواهانه هستند پشتیبانی کنیم. همچنین لازم است که به این نکته کلیدی توجه کرد که موضوع فقط یک نفر رهبر نیست، واژه رهبری در چهارچوب موضوع ما بر یک گروه دلالت می کند که خود اینها بر یکدیگر نظارت دارند و همدیگر را تعدیل می کنند.

برای پیشگیری از آفت دگرگونی رهبران به سوی خود شیفتگی و دیکتاتوری، مکانیسم کنونی جنبش ملی و دموکراتیک ایرانیان می بایستی در وهله اول و به صورت پایه ای متمرکز بر آنچه می خواهند باشد، نه آن رهبری که می خواهند. یعنی انسان ایرانی در این برهه از تاریخ می بایستی بپرسد که من چگونه حکومتی را برای خودم و مردم کشورم می خواهم. پس از آن است که بپرسد که کدام رهبری می تواند این خواسته مرا بر آورده کند. رهبری بر پایه خواست همگانی جمهور مردم برای یک نوع حکومت است که شکل می گیرد. این امر بر عهده پیروان و کوشندگان ملی است که همه روزه و در همه جا بکوشند که به روشنی با یکدیگر و با افراد حوزه خود رایزنی کنند که نه فقط چه نمی خواهند بلکه چه می خواهند.

مشخص است که مردم ایران در اکثریت گسترده، دیگر جمهوری اسلامی - که حکومتی است با قدرت و فساد مطلق دینی - را نمی خواهند. پس اگر دموکراسی را می خواهند، می بایستی همنوا باشند. به نظر اینجانب شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» که از خود مردم و بویژه دانشجویان و اندیشه وران ایرانی برخاسته و در تضاد کامل و مشخص با جمهوری اسلامی است، می تواند شعار محوری رهروان و رهبران ملی ایران بشود.

در چهارچوب این چنین جنبشی است که ما رهبران ملی ایران را می یابیم. رهبران ملی نه تنها می بایستی سابقه در امر پشتیبانی و ترویج دموکراسی، حقوق مردم، دادخواهی و نیز پایبندی به استقلال و آزادی را داشته باشند، بلکه می بایستی همواره و همیشه، خود آگاه و خود هشدار دهنده باشند که آنها تنها وسیله اند و نه هدف. یعنی رهبران ملی، پاسخگوی مردم در نگهبانی اصول جنبش و حکومت دموکراتیک هستند.

مردم در ایران و در همه جای جهان خواهان آزادی هستند. بنابر تجارب تاریخی در جهان و ایران، آزادی تنها در یک نظام دموکراتیک قابلیت بروز و رشد دارد. البته نظام های دموکراتیک هر یک بنابر شرایط مرز و بوم شان شکل می گیرند و کارکرد دارند. ولی مولفه های پایه ای نظام های دموکراتیک عبارتند از:

1. حکومت اکثریت یا جمهور مردم با رعایت بی کم کاست حقوق اقلیت. یعنی در حکومت دموکراتیک قانونی، برندگان به صرف پیروزی و به دست گرفتن قدرت نمی توانند صدای مخالفان سیاسی خود را ولو غیر منصفانه هم که باشد خاموش و سرکوبی کنند. وقتی می گوییم حکومت قانون، یعنی قانونی که مقتدرانه هم بر کارکرد دولت که حکومت اکثریت است نظارت کند و هم نگهبان حقوق اقلیت باشد.

2. تفکیک قوای مجریه، مقننه و قضاییه. بدون جدایی این سه قوه از یکدیگر، حکومت دموکراتیک مبدل به انواع حکومت های دیکتاتوری خواهد شد. بدون وجود نظارت و موازنه این قوای سه گانه نسبت به وظایف و کارکرد یکدیگر، حکومت دموکراتیک ماندگار نیست.

3. اصل جدایی دین از دولت با تشکیل حکومت عرفی یا سکولار. در ایران امروز بنابر تجربه تاریک و تلخ چهل سال گذشته و نیز تجربه تاریخ جهان، بدون اصل جدایی دین از دولت که منجر به آزادی دینی و حکومت مردم بر مردم می شود، امکان استقرار دموکراسی نیست.

4. پایبندی بی چون و چرا به منشور جهانی حقوق بشر. ایرانیان هم به ایران و هم به جهان تعلق دارند. بدون پایبندی کامل به 
منشور جهانی حقوق بشر، حکومت دموکراتیک در ایران ماندگار نخواهد شد.


پرسش: آیا معرفی رهبر ملی در قالب یک حزب و در معرض قرار دادن آن رهبر در کنار رهبران احزاب دیگر جهت انتخاب مردم آن برای مدت معینی کافی است؟  آیا در این مدت مشخص خواهد شد که این فرد در جو واقعی چه خواهد کرد؟

پاسخ کوتاه به پرسش شما در همه زمینه ها آری است.
چهار نکته اساسی در این پرسش وجود دارد:

1. برای دستیابی به دموکراسی و نظام دموکراتیک ما نیاز به تشکل ها، احزاب و نهادهای مدنی و صنفی داریم.
2. دموکراسی بدون گوناگونی انتخاب سیاسی و اجتماعی یا پلورالیسم بی معنا است. به عبارتی دیگر، اینکه فقط اکثریت چه می خواهد کافی نیست، باید اقلیت هم داشت و به آنها گوش کرد و بخشی از نظرات و خواسته های آنها را در تصیم گیری و اتخاذ سیاست های کشور ملحوظ کرد.
3. مبارزات انتخاباتی آزادانه و با مراعات وقت و منابع تبلیغاتی کافی و منصفانه برای ارایه برنامه همه احزاب و گروهها و رهبرانشان صورت بگیرد.
4. این مردم اند که انتخاب می کنند ولی باز هم به تاکید، اکثریتی که برنده انتخاب شده حکومت می کند، اما توام با رعایت کامل و بی چون و چرای حقوق اقلیت شکست خورده در انتخابات.

برای ایران در شرایط امروز، ما به یک جنبش دموکراسی خواهانه جهت امکان پذیر کردن نکات اساسی بالا نیازمندیم. هر کس آزاد است که بنابر تمایلات سیاسی خود در گروه ها، طیف ها و احزاب سیاسی متشکل و کوشا باشد. ولی شرط لازم است که همه در کنار اصل آزادی تحزب و انتخابات و حقوق اکثریت و اقلیت، اصل قبول شکست را در یک انتخابات منصفانه بپذیرند.

امروز، بر گرده پیروان و کوشندگان ملی است که تمام هم و غم خود را صرف تشکل در گروه ها و محافل کوچک و بزرگ خود بنمایند و در بررسی، تمرین و پخش نظریه ها، اصول، سنت ها و عملکردهای دموکراتیک تلاش کنند. دیگرآنکه تلاش اصلی همه گروههای ملی و دموکرات می بایستی معطوف به شناسایی و انتخاب رهبران معتمد ملی برای تشکیل ائتلاف مخالفان نظام جمهوری اسلامی برای پایان بخشیدن به نظام استبداد دینی، تشکیل دولت موقت و تدارک برای انتخابات مجلس موسسان به منظور تدوین قانون اساسی نظام آینده باشد.

پرسش: آیا شما می توانید مورد مشخص افرادی را با معیارهای بیان شده در نوشته «رهبران ملی» عنوان کنید؟


پاسخ کوتاه به پرسش شما این است که آری، اینجانب بنابر معیارهای بیان شده، شماری از رهبران معتمد ملی را می شناسم که در جامعه ایران سرشناس هستند و مردم ایران هم به مراتب درایت، خدمات و شهامت اینها آگاهند. ولی موضوع مبرم این است که پیروان ملی در ایران و جهان ابتکار به خرج دهند و بگویند کدامین رهبران معتمد دارای ویژگی های لازم برای رهبری ملی هستند و نام آنها را به عنوان یک گزینه گروهی و نه به عنوان یک گزینه شخصی عنوان کنند. البته منظور این نیست که نظر فرد مهم نیست. ولی نظر افراد در باره رهبران وقتی اهمیت پیدا می کند که به عنوان یک گزینه گروهی مطرح شود. اینکار هم نمی شود مگر آنکه پیروان و کوشندگان ملی در گروهها و محافل خود در باره چهره های مطرح ملی گفتگو کنند و آنها را به یکدیگر و جامعه به عنوان رهبران خود معرفی نمایند.

زمان دلبستن به چهره های اصلاح طلب سالهاست که بسر آمده است. ولی تا پیروان ملی ابتکار نکنند، رهبران ملی بر نخواهند خاست. این رهبران پایشان سنگین است و بدنبال هدف شخصی نیستند. بنابراین اکنون زمان آن رسیده است که ما دیگر به تعریف و تمجید از درایت و شهامت افراد بسنده نکنیم. زمانش فرا رسیده است که با همدیگر شخصیت های کارآمد ملی را شناسایی کرده و از آنها بخواهیم که برای آنچه می خواهیم، یعنی یک حکومت ملی، مستقل، دموکراتیک، مدرن و سازگار با جهان امروز و با پاسخگویی و مسوولیت کامل نسبت به مردم، رهبری جنبش رهایی بخش ملت ایران را بر عهده بگیرند. اینکار سترگ و فوری بر عهده پیروان ملی است. امروز دیرتر از دیروز  و فردا دیرتر از امروز است.

نظرات

Unknown گفت…
رهبری دستجمعی از میان ایرانیانی مبارز ی که سالها سابقه مبارزه داشته اند
همینطور ایرانیانی که سالها برای ازادی ودموکراسی ایران مبارزه کرده اند(نظیر پروفسور حمید اکبری ).
بعداز اسقرار ازادی حکومت جمهوری ایرانی با نظارت سازمان ملل و رهبری دستجمعی
دکتر منوچهر سهائی
Parviz Haddadizadeh گفت…
سپاسگزارم از نظریات و پروسش و پاسخ ها در این مقاله.
پرسش:
آیا در حکومت ملی دمکراتیک مد نظر جنابعالی، رای مردم برای داشتن نوع نظام آینده ایران (پادشاهی پارلمانی و یا جمهوری پارلمانی) نقشی دارد؟
کی پرویز ورجاوند

پست‌های معروف از این وبلاگ

باز مصلوبی مصدق در هفتاد سالگی

یاد آر ز شمع مرده یاد آر: گشایش بنیاد آموزشی دهخدا

شاپور بختیار فریاد گر وجدان های بیدار تنها