پست‌ها

نمایش پست‌ها از دسامبر, ۲۰۱۷

بدرود فرزند دلاور حزب ایران: یادی از مهندس حمید ذوالنور

تصویر
بدرود فرزند دلاور حزب ایران: یادی از مهندس حمید ذوالنور حمید اکبری برای همسرش ژنین و دخترش، آناهیتا  در اوایل نوامبر برای احوالپرسی به آقای ذوالنور زنگ زدم. نگرانش بودم. می دانستم که دیربازی است از بیماری سرطان رنجور است. گوشی را برداشت. به نسبت مرتبه پیش، صدایش بهتر می نمود. از این بابت امیدوار شدم. او مثل همیشه مهربان و دوستانه بود. با هم در باره اوضاع ایران گفتگو کردیم. او همچنان نسبت به آینده ایران و استقرار دموکراسی در ایران امیدوار بود. قرار شد که دوباره به زودی با هم تلفنی حرف بزنیم و چه بسا که من برای دیدارش در زمستان به پاریس بروم. او اظهار خوشوقتی کرد و چون همیشه مرا با صمیمیت به منزلش دعوت کرد. دریغ و افسوس که در اول دسامبر با  شنیدن خبر درگذشتش پی بردم که دیگر او را نخواهم دید.   در سالهای شصت خورشیدی با نام آقای حمید ذوالنور به عنوان یک مبارز ملی آشنا شدم. بزودی پی بردم که او از زبدگان نهضت مقاومت ملی ایران به رهبری دکتر شاپور بختیار است. سپس از راه گفتگو با استاد زنده یادم، امیر هوشنگ کشاورز صدر، از دوستی دیرینه و پایدار میان آنها آگاه شدم. نخستین