پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2022

ای خامنه ای ضحاک، ای دیو کهنه کار زمانه: ترا شکست خواهیم داد

تصویر
  برگردان فارسی ترانه زیر به نام "دیو یا شیطان کهنه کار زمانه" سروده پیت سیگر را تقدیم می کنم به همه آنهایی که در راه انقلاب #زن_زندگی_آزادی به نام #مهسا_امینی کشته و اعدام شدند و یا در زندان هستند: از جمله کشته شدگان: #سامر_هاشمزهی، نیکا_شاکرمی، #کیان_پیر_فلک، #محسن_شکاری، #مجید_رضا_رهنورد، و زندانیان سیاسی: #ترانه_علیدوستی، #نوشین_جعفری، #رسول_بداقی، #سهیلا_حجاب.   ای “دیو کهنه کار زمانه”، ای خامنه ای ضحاک: ترا شکست خواهیم داد دیو کهنه کار زمانه، من الان ترا خواهم فریفت دیو کهنه کار زمانه، تو می خواهی که مرا به زیر آوری ولی هنگامی که  احساس ضعف کنم، عاشقانم به دورم می آیند و یاری ام می دهند که برخیزم و یک بار دیگر با تو بجنگم دیو کهنه کار درد، تو اغلب مرا بر زمین کوبیده ای تو خیال کردی که گریه و التماس می کنم که کارم را تمام کن و درست در همان هنگام عاشقانم به دورم آمدند و یاری ام دادند تا برخیزم و یکبار دیگر با تو بجنگم دیو کهنه کار ترس، تو با آن دستان یخ زده ات دیو کهنه کار ترس، تو می خواهی که مرا در سرما منجمد کنی ولی هنگامیکه می ترسم، عاشقانم به دورم می آیند و یاری ام می

راهپیمایی از آرامگاه گتیزبرگ تا بنای یادبود در واشنگتن در پشتیبانی از جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»

تصویر
  دوستان و همیاران گرامی ام، مایلم که به آگاهی شما دوستان و یاران گرامی برسانم که من به عنوان یک ایرانی دانشگاهی مقیم آمریکا از فردا، سه شنبه 26 مهر 1401 برابر با 18 اکتبر 2022 از آرامگاه ملی گتیزبرگ در ایالت پنسیلوانیا تا بنای یادبود (نیایشگاه) آبراهام لینکلن در شهر واشنگتن دی سی در پشتیبانی از جنبش انقلابی زنان، جوانان و مردان آزاده ایران و در اعتراض به سرکوبگری بی رحمانه حکومت اسلامی آخوندها به مدت 5 روز راهپیمایی خواهم کرد. این راهپیمایی همچنین در پشتیبانی از تظاهرات بزرگ ایرانیان در شهر واشنگتن در روز 22 اکتبر در مقابل کاخ سفید است. مکان آغازین این راهپیمایی نقطه ای است که آبراهام لینکلن در نوامبر 19، 1863، یعنی نزدیک به 159 سال پیش در آنجا سخنرانی جاودانه و جهانی خود در باره لایزال بودن حکومت دموکراتیک که او آنرا «حکومت مردم بر مردم، برای مردم و بوسیله مردم» نامید، ادا کرد. این سخنرانی که به نام گتیزبرگ شناخته می شود، مشهورترین سخنرانی تاریخ آمریکا و چه بسا تاریخ دنیا در باره حکومت دموکراتیک است. اهمیت پایه ای سخنرانی در نهیبی است که لینکلن خطاب به زندگان در باره جانباختگان ر

شرفیاب شدن با پیوستن به جنبش انقلابی برای «آزادی و شرف ایران»

تصویر
    برای جانباختگان زاهدان و نیکا، مهسا، سارینا، محمد حسن و همه دلبندان پرپر شده ایران حمید اکبری   دختران، زنان، پسران و مردان آزاده ایران با یک جنبش سترگ انقلابی ضد حکومت دینی و برداشتن حجاب اجباری، نه تنها ایران بل جهان را به شگفتی و آفرین گویی بر آورده اند. این انقلاب با دگرگونه ساختن ایران، پیشاپیش پیروز شده است و به زودی کمر درهم شکسته حکومت جمهوری اسلامی را بر زمین می کوبد. ایران پسگرد نخواهد کرد. جنبش شگرف ایران در عصاره خود بر ارزش «شرف انسان ایرانی» استوار است و در پی دستیابی به یک حکومت دموکراتیک شرافتمند است که در خدمت شکوفایی ایرانیان باشد. شرف ارزشی است جهانشمول که در پیوندی تنگاتنگ با کرامت انسانی است. ماده نخست منشور جهانی حقوق بشر در باره «کرامت» چنین می گوید: «همه انسانها آزاد زاده می شوند و در کرامت و حقوق مساوی هستند. همه دارای عقل و وجدان هستند و می بایستی با یکدیگر بنابر سرشت خویشاوندی رفتار کنند.» مردم ایران با شعار والای «زن، زندگی، آزادی» یا «ژن، ژیان، آئازادی»، اندوه بزرگ و خشم گسترده ناشی از قتل زن جوان ناکام، مهسا امینی، و جانباختگان دیگر از جمله هم

شاپور بختیار فریاد گر وجدان های بیدار تنها

تصویر
  شاپور بختیار فریاد گر وجدان های بیدار تنها حمید اکبری  برای امیر سلطانی   «در تاریخ جهان و در تاریخ هر کشور لحظه های حساسی وجود داشته است که برای مقابله با آن می باید از موضعی محکم وارد عمل شد و اغلب در این موقعیتهای حساس انسان تنهاست.» دکتر شاپور بختیار، دی ماه 1357 «من و دل گر فدا شدیم چه باک   غرض اندر میان سلامت اوست» حافظ در دی ماه 1357، بخت یار دموکراسی خواهان ایران شد که دکتر شاپور بختیار آخرین نخست وزیر مشروطه ی ایران شد.   بختیار از مسند نخست وزیری برای سی هفت روز پی در پی به مردم ایران هشدار داد که با به قدرت رسیدن آخوندها، دیکتاتوری از نفس افتاده چکمه جای خود را به یک دیکتاتوری تازه نفس نعلین خواهد داد که آینده ای به مراتب دهشتناک تر را برای ایران به بار خواهد آورد.      ایکاش در پی بهمن 1357، با استقرار دموکراسی در ایران، هشدارهای بختیار در ایران بیهوده می شد. ولی افسوس و صد افسوس که پیروان خمینی "اُمت وار" با فریادهای مرگ بر بختیار دولت قانونی را به سود حکومت ولایت فقیه به سرکردگی آخوندی انتقامجو به نام خمینی با همکاری بسیاری از سیاسیون و روشنفکران

تنها یک لحظه فرصت در زمانه را به من دهید: برگردان اقتباس گونه ترانه ای از ویتنی هوستون به وسیله حمید اکبری

تصویر
"تنها یک لحظه فرصت در زمانه را به من دهید" برگردان اقتباس گونه ترانه ای از ویتنی هوستون به وسیله حمید اکبری تقدیم به آذر، همسر و همسفر زندگی ام هر روز زندگی ام می خواهم روزی برای نثار بهترین من باشد من تنها یک نفرم ولی تنها نیستم والاترین روزم هنوز فرا نرسیده است   من قلبم را شکستم برای هر دستاوردی جنگیدم برای چشیدن مزه شیرین [پیروزی] من با رنج روبرو می شوم افت و خیز می کنم و با همه اینها [اینست] آنچه همچنان برجاست:   ... تنها یک لحظه فرصت در زمانه را به من دهید تا بتوانم بیش از آن شوم که تصور شدنش را می کردم درست وقتی که همه رویاهایم فقط یک تپش قلب از من دورند و همه چیز بستگی به پاسخ من دارد   تنها یک لحظه فرصت در زمانه را به من دهید تا در هنگام رویارویی با سرنوشت درست در همان لحظه من احساس کنم من [پیوستن به] ابدیت را احساس کنم   من زندگی کرده ام تا بشوم نهایت بهترین  و من همه آنرا می خواهم وقت فروگذاری نیست نقشه ها را ریخته ام اکنون فرصت را در اختیارم بگذار در اختیار دستانم   تنها یک لحظه فرصت در زمانه

«آزادی اندیشه، همیشه، همیشه»: نقدی بر ترور اندیشه در جهت به کرسی نشاندن رهبریت آقای رضا پهلوی

تصویر
    «آزادی اندیشه، همیشه، همیشه»: نقدی بر ترور اندیشه در جهت به کرسی نشاندن رهبریت آقای رضا پهلوی برداشت تصویر از سایت ماندگار، روزنامه صبح افغانستان «من با تو مخالفم، ولی حاضرم جانم را بدهم که تو حرفت را بزنی» - ولتر حمید اکبری   من در دی ماه 1357 بیداری سیاسی خود را با مردی [i] یافتم که مخالف ترور اندیشه بود. در دهه هفتاد خورشیدی، وقتی که دانشجویان دانشگاه تهران فریاد می زدند: «آزادی اندیشه، همیشه، همیشه» [ii] ، غوطه ور در اهمیت این نکته شدم که نظام ها و نیز جامعه های تمامیت خواه (توتالیتر) با آنچه مخالف هستند، فقط آزادی بیان نیست، بل در پایه آن، ضدیت با آزادی اندیشه است. یعنی اگر تو جرات کنی که دگر اندیش باشی، می خواهند که با ایجاد جو ترور، آزادی اندیشه ات را در نطفه خفه کنند تا راه را برای بردگی سیاسی و اجتماعی ات هموار سازند. پس اگر خمینی در پیش و پس از انقلاب می گفت: همه چیز برای نجات و سرکردگی «اسلام عزیز» و حکومت دینی ملایان است، تو دیگر جرات نکنی بگویی که «من اول انسانم، بعد ایرانیم و بعد مسلمانم!» [iii] یا شاید بگویی که من اول انسانم، بعد ایرانیم و دیگر مسلمان هم