«آزادی اندیشه، همیشه، همیشه»: نقدی بر ترور اندیشه در جهت به کرسی نشاندن رهبریت آقای رضا پهلوی

«آزادی اندیشه، همیشه، همیشه»: نقدی بر ترور اندیشه در جهت به کرسی نشاندن رهبریت آقای رضا پهلوی برداشت تصویر از سایت ماندگار، روزنامه صبح افغانستان «من با تو مخالفم، ولی حاضرم جانم را بدهم که تو حرفت را بزنی» - ولتر حمید اکبری من در دی ماه 1357 بیداری سیاسی خود را با مردی [i] یافتم که مخالف ترور اندیشه بود. در دهه هفتاد خورشیدی، وقتی که دانشجویان دانشگاه تهران فریاد می زدند: «آزادی اندیشه، همیشه، همیشه» [ii] ، غوطه ور در اهمیت این نکته شدم که نظام ها و نیز جامعه های تمامیت خواه (توتالیتر) با آنچه مخالف هستند، فقط آزادی بیان نیست، بل در پایه آن، ضدیت با آزادی اندیشه است. یعنی اگر تو جرات کنی که دگر اندیش باشی، می خواهند که با ایجاد جو ترور، آزادی اندیشه ات را در نطفه خفه کنند تا راه را برای بردگی سیاسی و اجتماعی ات هموار سازند. پس اگر خمینی در پیش و پس از انقلاب می گفت: همه چیز برای نجات و سرکردگی «اسلام عزیز» و حکومت دینی ملایان است، تو دیگر جرات نکنی بگویی که «من اول انسانم، بعد ایرانیم و بعد مسلمانم!» [iii] یا شاید بگویی که من اول انسانم، بعد ایرانیم و د...