آتش بس، همین الان: یادداشت شماره 3، 16 ژوئن 2025، 26 خرداد 1404، حمید اکبری
بهعنوان یک استاد دانشگاه که از بدو شکلگیری
جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹ با تمامیت آن مخالف بودهام، حملهی نظامی اسرائیل به ایران
را قویاً محکوم میکنم. این ادعا که نتانیاهو و اسرائیل میتوانند آزادکنندهی
مردم ایران باشند، مضحک است.
در کنار جنایتکاران جمهوری اسلامی، شهروندان بیگناه
— چه در ایران و چه در اسرائیل — کشته میشوند و زیرساختهای عمومی ایران در حال
نابودی است. مردم وحشتزدهاند و احساس میکنند از جانب همه — رژیم سرکوبگر اسلامی،
اسرائیل و جامعهی بینالمللی — خنجر خوردهاند. در حال حاضر، فوریترین اولویت، یکصدا
شدن و فریاد کردن درخواست برای آتشبس است؛ گامی ضروری برای پایان دادن به این
جنگ. جان غیرنظامیان باید حفظ شود و زیرساختهای حیاتی باید باقی بماند.
پی نوشت: دو نکته و یک نقل قول از داخل ایران:
نخست، بله، پس از سرنگونی حکومت ویرانگر و
ستمگر جمهوری اسلامی، ایران باید در پی صلح با اسرائیل و با تمام جهان باشد. اما
روشن است: با آغاز این جنگ، اسرائیل اکنون در تاریخ ایران در کنار حملهگران عرب و
مغول جای گرفته است.
دوم، دستکم طبقهی فرهیختهی داخل ایران احساس
میکند از سوی ایرانیان خارجنشین رها شدهاند. آنها نه تظاهراتی میبینند، نه
درخواستهای سازمانیافته برای آتشبس — هیچچیز قابل ملاحظه ای از سوی ما در خارج
نمی بینند. من از خودم شرمندهام.
سوم: نقل قولی از
ایران منتسب به حسن مرتضوی، نویسنده و مترجم ساکن تهران:
«تمام تهران زیر بمباران است. هیچ جای تهران نیست که بمباران نشده. از صبح تا به حال تمام مناطق مختلف تهران زیر آتش قرار گرفته. در محل کارم تمام تهران را غرق در دود میبینم. هر بمبی که به زمین میخورد تمام شیشهها میلرزد. ساختمان تکان میخورد و لرزه به جان همه ما که آنجا هستیم. هوا داغ است. در آفتاب ۴۸ درجه. هوا صاف صاف و روزی درخشنده و زیبا. اما باورت نمیشود چه جانها که دارند همین الان همین لحظه تباه میشوند. رقمها هولناک است: ۸۰ نفر، ۶۰ نفر. یک ساختمان چهارطبقه یک جا فرو ریخته. و جنگندههای اسراییلی یا ریزپرتاپههای قاتلش دارند مردم ایران را میکشند و ما در داخل نظارهگریم که عدهای طرفدار اسراییل و سلطنتطلب به به و چه چه میکنند که آفرین بزن بزن که خوب میزنی. یک سال پیش همین جا گفتم احتمال حمله اسراییل به ایران بالاست و رفقای عزیز فریاد میزدند نه نه ممکن نیست. یک سال پیش پرسیدم که اگر اسراییل یا آمریکا به ایران حمله کرد چه باید کرد؟ چپ چه باید کند؟ همین چپی که نه سازمان دارد نه جریان دارد بلکه عناصر پراکندهای هستند که هنوز به آرمان سوسیالیسم و رهایی انسان معتقدند. پاسخ چه بود: مشتی شعار. فقط شعار. اکنون خون مردم جاری است. خانهها، مزارع، کارخانهها، پالایشگاهها دارد نابود میشود. اسراییل دارد زیرساخت این کشور را میزند .و ما هنوز احمقانه نمیدانیم در مقابل این خونریزی سفاکانه چه باید کرد
به قول شاملو:
ساده است نوازش سگی ولگرد
شاهدِ آن بودن که
چگونه زیر غلتکی میرود
و گفتن که: سگ من نبود.
ساده است ستایش گلی
چیدنش
و از یاد بردن که گلدان را آب باید داد.
ساده است بهرهجویی از انسانی
دوست داشتنش بیاحساس عشقی
او را به خود وانهادن و گفتن
که دیر نمی شناسمش.
ساده است لغزشهای خود را
شناختن
با دیگران زیستن به حسابِ ایشان
و گفتن که من اینچنین ام.
ساده است که چگونه میزییم
باری
زیستن سخت ساده است
و پیچیده نیز هم.»
Comments